فهرست مطالب:

چگونه ذهن آگاه شویم
چگونه ذهن آگاه شویم

تصویری: چگونه ذهن آگاه شویم

تصویری: چگونه ذهن آگاه شویم
تصویری: چگونه ذهن خود را تغییر دهیم 2024, مارس
Anonim
ایوان موراخ
ایوان موراخ

ایوان موراخ ، مربی بازرگانی در روابط تجاری با 30 سال تجربه ، به Bazaar.ru می گوید آگاهی از ذهن چیست و چگونه می توان آن را تمرین کرد.

ذهن آگاهی چیزی جدا نیست. ذهن آگاهی می تواند بر بسیاری از موارد زندگی تأثیر بگذارد. می توانید از خود و مسیر زندگی خود آگاه باشید. می توانید از مکالمات خود با کودکان مطلع باشید. می توانید از روابط با اطرافیان مطلع باشید. می توانید از بدن یا دنیای معنوی خود آگاه باشید. می توانید از بو و طعم غذا آگاه باشید. یعنی آگاهی چیزی است که فرد با آن می تواند به هر طرف زندگی خود روی بیاورد و در آن استاد شود.

زندگی ما ، هر آنچه در آن اتفاق می افتد ، از طریق احساسات ما به نظر می رسد. یادگیری جدا کردن احساسات از مفاهیم آسان نیست. بگذارید بگوییم می توانیم گرسنه شویم. در همین زمان ، وقتی می گوییم من الان گرسنه ام ، غالباً از طرف احساسات به سمت گرسنگی مفهومی می پریم. وقتی می خواهید در محل کار در محل کار خود را لقمه بگیرید و از یک همکار س askال کنید که گرسنه است ، تشخیص آن آسان است. اغلب اوقات شخص به ساعت خود نگاه می کند تا به شما پاسخ دهد گرسنه است یا خیر. و او حتی در این لحظه متوجه نمی شود که ساعت نمی تواند بداند که آیا او احساس گرسنگی می کند یا نه. او فقط یک مفهوم خاص در ذهن خود دارد - وسط روز ، وقت آن است که یک میان وعده بخورید.

فرآیند مفهوم سازی از نظر ماهیت خود ما را از واقعیت جدا می کند. این مفهوم در ذهن ما زندگی می کند ، در حالی که ممکن است احساس دیگر وجود نداشته باشد. این می تواند خاطره ای از دیروز باشد یا انتظار اتفاقی که فردا می افتد.

احساسات همان چیزی است که در یک لحظه از زمان اتفاق می افتد - در زمان حال ، آنها خاص و منحصر به فرد هستند. با این حال ، مفاهیم می توانند یک سال پیش یا 2000 سال پیش اختراع شوند و به حیات خود ادامه دهند ، می توانند انتزاعی ، کلی باشند.

ما اغلب می گوییم ، "زندگی من یک دایره می رود. هر روز یک روز زمینی دارم ، همان چیز. " بنابراین: "همان چیز" یک احساس نیست ، یک مفهوم است. در عین حال ، هر روز در چنین مفهومی زندگی می کنیم ، احساسات مشابهی را در خود ایجاد می کنیم.

یکی از ابزارهای ذهن آگاهی توانایی شکستن این حلقه معیوب است.

عکس: تصاویر GETTY
عکس: تصاویر GETTY

    درک احساسات

س mainال اصلی در طول تمرین ذهن آگاهی این است: "چه احساسی دارم؟" در اینجا می توانید انواع مختلفی را ذکر کنید ، که می توان آنها را به صورت مشروط به موارد زیر تقسیم کرد: احساسات جسمی (آنچه با بدن و حواس خود احساس می کنم) ، احساسات عاطفی (احساسات - شادی ، گرفتگی ، لذت ، همدردی ، تحریک) ، احساسات ذهنی (اندیشه ها).

آنچه در بدن فیزیکی خود احساس می کنیم انواع سایه های درد ، فشار ، دما بر روی پوست یا داخل بدن ، احساسات لمسی ، صداها ، طعم ها ، بوها است. تمرین آگاهی با یک قدم بسیار ساده آغاز می شود - احساس بدن فیزیکی ، احساس احساساتی که اعضای بدن ما به ما منتقل می کنند. کار با فرآیند احساس یک فعالیت مداوم است. اغلب اوقات با این واقعیت روبرو می شوم که مردم دامنه درک خود را محدود می کنند. به عنوان مثال ، به این س:ال: "چه احساسی داری" ، ما دو عنوان داریم: "عادی" و "بد". شروع با آگاهی می تواند شامل جلب توجه شما به احساسات جسمی باشد.

    جدا کردن یکی از دیگری

توجه به این نکته مهم است که در زندگی ما در تعداد زیادی انجمن کاملاً متفاوت زندگی می کنیم. ما تعداد زیادی از پدیده های کاملاً متفاوت ، اقدامات خود و سایر افراد را برابر می دانیم. همه اینها در یک توده جدا نشدنی با هم مخلوط شده اند. یک نمونه از سردرگمی ، دو کلمه ساده - "این یعنی". مثلا؟ اینجا سالگرد شماست ، یک تاریخ خاص ، مرد گل نمی دهد. و یک دسته در سرم ظاهر می شود - "من آن را ندادم ، این بدان معناست که …": او من را دوست ندارد ، من برای او منظور کمی دارم ، او به من اهمیتی نمی دهد ، او دوباره به کار فکر می کند و غیره (نسخه خود را انتخاب کنید). و هر بار که در ذهن خود متوجه می شوید "این بدان معناست …" وجود دارد (و این همیشه وجود دارد) ، بیاموزید که از خود این س askال را بپرسید: "آیا این واقعاً به معنای واقعی است" ، یاد بگیرید که از انجمن های خود سوال کنید.

با بازگشت به احساسات جسمی ، مثالی می زنم - دست سرد است. آیا این به این معنی است که همه چیز برای من سرد است؟ من کجای این عکس هستم؟ وقتی به خود اجازه می دهیم آگاهانه مقوله ها را از هم جدا کنیم ، یک چیز و چیز دیگری لزوماً یکسان نیستند ، امکانات کاملاً نامحدودی پیش روی ما قرار می گیرد. اگر تصور کنیم که شخصی در یک سردرگمی پایدار از مفاهیم "من بدن خود هستم" زندگی می کند ، این به چه نتیجه ای منجر می شود؟ او به آینه می رود ، متوجه می شود که بدن با گذشت زمان جوان ، سالم و جذاب نمی شود و در سر او ظاهر می شود: "من پیر می شوم ، بیمار می شوم ، جذابیتم را از دست می دهم." و این به دنبال ناامیدی ، ناامیدی ، ناامیدی ، ترس از مرگ است. از کجا شروع می شود؟ با یک علامت مساوی ساده بین خود و بدن.

با نگاه به جلو ، کاملاً همین اتفاق در زمینه شراب احساسی رخ می دهد. وقتی شخصی احساساتش را برابر می کند ، بین احساساتش. کار با این کار کاملاً دشوار است ، زیرا با درد آشنا است. اگر احساس عصبانیت کنم ، عصبانی هستم ؛ اگر احساس عاطفی داشته باشم ، درد می کشم. اگر این یا آن فکر به ذهن خطور کند ، من حتی آنها را زیر سوال نمی برم. فکر می کنم انگار نمی توانم به چیز دیگری فکر کنم. یا برعکس ، من شروع به بیرون راندن افکار از ذهنم می کنم ، زیرا آنها بد هستند. در هر دو حالت ، بر اساس نشانه برابری بین خودم و افکارم ، در زندگی عمل می کنم و عمل می کنم.

عمل جدا کردن به شخص اجازه می دهد تا حدودی ناظر بر بدن جسمی ، احساسات و افکار خود باشد. از آنها جدا شوید و مشاهده را شروع کنید ، شروع به تأمل کنید و به آنچه در زندگی می گذرد ، از بیرون ، از بیرون نگاه کنید.

Image
Image

    ما با خودمان تنها مانده ایم

عملی که استفاده از آن را بسیار توصیه می کنم. دیجیتالی شدن متن ، پرونده ، عکس - همه اینها از بیرون به آگاهی ما می رسد. جریان اطلاعاتی که از جنبه های مختلف به ما وارد می شود ، منجر به تفکر آشفته ، منجر به افکار جداگانه ، نیمه فکر شده ، مفاهیم توسعه نیافته می شود. ایده های نامرتبط ، که در ذهن من به نوعی کلیپ ویدیویی بی پایان تبدیل می شود ، جایی که هر تصویر بیش از سه ثانیه طول نمی کشد.

بنابراین ، ما زمان را انتخاب می کنیم و تمام ابزارها را به مدت 24 ساعت خاموش می کنیم. تعجب خواهید کرد اما غیرممکن ممکن است. متوجه خواهید شد که به تلفن خود دست می یابید و آنچه را که معمولاً بررسی می کنید - فیس بوک ، اینستاگرام ، خبرخوان یا هر چیزی که معمولاً مشاهده می کنید ، بررسی می کنید. بنابراین ، این جذابیت آگاهی شما تا حدی خشن است. هوشیاری نه به محرک های بیرونی بلکه به خود توجه می کند. برای این لازم نیست که به هند عزیمت کنید ، به کوه بروید ، یک زاهد باشید و یک کلمه بر زبان نیاورید. در زندگی شخصی خود ، وسایل را کنار بگذارید و آنچه را در ذهن شما اتفاق می افتد تماشا کنید. تمام احساسات خود را بپذیرید. شخصی می گوید شبیه عقب نشینی است. اگر احساسات به وجود آمد ، احساسات خود را احساس کنید. خواب - خیلی دلهره آور. دوست ندارید - آنچه دوست ندارید را تجزیه و تحلیل کنید. و بدون اسباب بازی به زندگی خود ادامه دهید ، خود را کشف کنید.

توصیه شده: